بنام خالق زیباترین داستانها
نه سرد بود و نه گرم . هوا کاملا بهاری بود با اندکی ابر . باران دیشب ، همه جارا صفا داده بود . درختها کم کم سبز میشدند و گلها ، تک تک ظاهر ...
نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت . نه و بیست و پنج دقیقه را نشان میداد . نفس عمیقی کشید . پنج دقیقه دیگر به زندانیان تنفس میدادند .
زمان هواخوری در حیاط ، نیم ساعت بود .