سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 98
کل بازدید : 49302
کل یادداشتها ها : 81
خبر مایه


بنام خالق زیباترین داستانها

وارد که شد دلش پربود از غم از غصه از دنیا . سرش مثل کوه سنگین بود ...

کنار ضریح که رسید ، شروع کرد به دعا ، شنیده بود از دعا برای دیگران آغاز کنید تا دعاتان مستجاب شود .

خدایا پدرم ... خدایا مادرم ... خدایا خواهرم ، برادرم ، همسایه های این وری ، همسایه های اون وری ...

به خودش که رسید ، احساس کرد یکباره همه ی غمها از دلش رفته . بطور عجیبی احساس آرامش میکرد ، احساس شادی ، احساس نور ...

صورتش را روی ضریح گذاشت و ادامه داد :

خدایا .. پدرم .. مادرم .. خواهرم ، برادرم .. همسایه های اینوری ، همسایه های ...






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ