بنام خالق زیباترین داستانها
روزی شیر روباه را گفت : رفیق ، چاره ای بیندیش که مارا نیاز افتاده است
روباه گفت : سلطان بسلامت باشند ، چه چیزی خاطر ملوکانه را مکدر ساخته ؟
شیر پاسخ داد : حیوانات سربرداشته اندوسرکشی میکنند و بر حکومتمان نگرانیم.
روباه گفت: ندا دردهید که نظر ملوکانه براین قرار گرفته است که "مکتبخانه ای" دایر کنیم و زحمت اطفال را از دوش والدین شان برداریم.
شیر گفت : اما اینکه تنها زحمتی برما اضافه میکند ؟!
روباه گفت: حضرت سلطان ، نکته همینجاست . آنگاه "الاغ" را مربی ایشان قرار دهید . من این سلطنت را تا هفت پشت شما ضمانت میکنم.
شیر خندید...