بنام خالق زیباترین داستانها
باد آنقدر شدید بود که تا به خودش بیاد ، کلاهش را با خودش برد. برد ، برد ، برد .. تا روی بلندترین شاخه ی درخت . کلاغها ترسیدند و فرار کردند . بعد بازهم با باد رفت و رفت و رفت .. تا روی ستیغ کوه . بزهای کوهی ترسیدند و فرار کردند . بعد بازهم باد تند و سرکش کلاه را برد و برد و برد تا پشت کوه ها .. و بعد از آن دیگر کسی کلاه را ندید ....
نتیجه ی اخلاقی : وقتی که باد تند و شدید میاد ، دودستی و محکم کلاه تون رو بچسبید که یه وقت باد نبره .......