سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 24
کل بازدید : 47789
کل یادداشتها ها : 81
خبر مایه


بنام خالق زیباترین داستانها

بیلش که گیر کرد ،خم شدو آن را از زمین بیرون کشید..  صندوقچه ای کهنه بود با قفلی زنگ زده . اطراف را نگاه کرد . در حول و حوش مزرعه کسی دیده نمیشد.

با عجله خودش را به اتاقک کنار مزرعه رساند . در رابست .یکبار دیگر اطراف را خوب نگاه کرد . خیالش که راحت شد با دیلم قفل را شکست . درون صندوقچه ، کاغذی بود که آن را با پلاستیک حسابی  پیچیده بودند. با احتیاط آن را باز کرد :

..خب ، حالا مثلا که چی؟...پسرم فکر بیهوده نکن... پاشو برو برو ، مشغول کارت شو ، دیرشد....

دست خط مرحوم پدرش بود.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ