نظرات ارسالي
+
*اين يک فيد خداحافظي نيست اما* چاره اي نيست؛
حدود يک سال از حضورم در پيامرسان گذشت.
روزهاي خوبي بود و گاهي هم بد.لاجرم بايد رفت.
اما اينبار جنس رفتن فرق دارد؛ بخاطر دلخوري يا گرفتاري هاي شخصي نيست! بلکه تنها دليلش انقضا است.
*هم تاريخ انقضاي بچه مرشد گذشته* و هم اشتراک اينترنتش.
پس اين چند روز باقي غنيمت بادا! تا يادم نرفته عنوان کنم: في الحال اگر برايتان مقدور است از صفر تا صد نمره اي به من

رهگذرم
96/8/16
.:راشد خدايي:.
بدهيد تا خودم و شخصيتم را محک بزنم!
با اين حال ممکن است که بعلت ايام امتحان و ساير مصائب پيش رو مدتي در خدمت نباشيم...شايد هم بوديم!الله اعلم
.:راشد خدايي:.
* اسرار وجود خام و ناپخته بماند وان گوهر بس شريف ناسُفته بماند/هرکس به دليل عقل چيزي گفتست آن نکته که اصل بود ناگفته بماند ...*
.:راشد خدايي:.
مثل اينکه وقتشه...
.:راشد خدايي:.
:D
+
سلام عليکم. ضمن عرض ادب و احترام به تمامي دوستان و همراهان بزرگوارم در سامانه پارسي بلاگ بدينوسيله اعلام ميدارم که اينجانب قصد دارم از امروز به مرور تعداي از همراهان و دوستان رو از ليست خودم حذف کنم و اين به اين منظور نيست که دوستان خدايي نکرده مشکلي دارن بلکه قصد دارم تا در پايان دوره دبيري از پيامرسان دلکنده و به امورات زندگي و گه گاهي هم به وبلاگ رسيدگي کنم.

در انتظار آفتاب
96/6/15
1.. و اما بعد . در اين مدتي که خدمت دوستان بودم مطالب زيادي آموختم و هميشه سعي کردم که به ديگران احترام بزارم و مطالبي رو چه در وبلاگ و چه در افياد( جمع فيد) ..دي .درج کنم که مثمرثمر واقع بشه و از همين فرصت استفاده کرده و اگر مطلبي و يا نظري دادم که به دوستان بي احترامي و يا کم احترامي شده حلاليت ميطلبم و در مورد دبيري هم عرض کنم که
2.. بنده تا به امروز آمار فعالينم بدينگونه بوده که .طي مدت 5 ماه و اندي تعداد 11728 مطلب پست شده در وبلاگهاي دوستان رو خواندم و از اين تعداد ، تعداد 25 در تيتر يک منتخب و تعداد 75 در تيتر دو و تعداد539 لينک مستقيم منتخب کردم و تعداد افياد( جمع فيد) انتخابي اينجانب تعداد203 بوده که خوب اميد وارم بخوبي از پس مسئوليتي که دوستان بدوشمان قرار داده بودن برامده باشم . -
+
بسم الله... شماره *سوم* برنامه طنز *راديو قند پارسي* همين الان آماده شد :)) اين برنامه با نام: *تلفن به راديو قند پارسي* به نويسندگي و گويندگي سرکارخانم *بلاي آسموني* تقديم محضر شما دوستان گرامي مي شود... (*حجم فقط 347 کيلوبايت*) // جا داره از لطف و عنايت همه دوستان در اين مدت تقدير کنم خصوصا کاربراني که با ارائه متن، صدا، ايده، دلگرمي، پيشنهاد و انتقاد با راديو قند پارسي همراهند...
:. پژواک .:
93/8/7

25 فرد دیگر
56 فرد دیگر
+
سلام دوستان خوبم متاسفانه عصر امروز در شهر اورميه حادثه وحشتناكي بدنبال انفجار مواد محترقه بوقوع پيوست گزراشات از معلوليت دائمي و بسيار دردناك سه جوان حكايت ميكند ..... از تمام دوستان خوب نيز ميخواهم در حوادث چهارشنبه سوري با انتشار فيدهاي مختلف حتما اطلاع رساني نمايند لايك و بازنشر به اين فيد و چند فيد قبلي در اين رابطه براي اين هدف بسيار موثر خواهد بود مرسي

2-سما
93/1/8
+
پدرم را خدا گرفت...اما مدتي قبل از شهادت پدر،نعمتي برايم ارزاني داشت که حکمت خداگونه اش برايم ثابت شد...همسري که مهربانيها و فهم و ايمانش بي نظير است...همان کسي که خدا وعده ي آرامش در کنارش رابشارت داده بود...همسري که در فقدان پدر هر لحظه کنارم بود و تکيه گاهم...از خدايم سپاسگذارم که توفيق همسري جناب *شايگان *را به من عطا کرد .دوست نداشتم پيام ازدواجمان با فوت پدر يکي شود...

منادي معرفت
92/8/13
ولي خدا هميشه جاي شکرش را باقي ميگذارد خداروشکر ميکنم به خاطر داشتن همسر با تقوايي چون استاد شايگان و از همين جا از همسر مهربانم به خاطر همه ي محبتهايش تشکر ميکنم...!
20 فرد دیگر
54 فرد دیگر
+
جوجه اردکــ خجالتي *بچــــــه مرشـــــد* و ذره بين!

بلاي آسموني😁
92/1/23
الهييييييي چقدر نازه من هم يه جوجه اردك داشتم واسه تولد حسين آقا خريدم ، يه چند روزي نبودم دادم به يكي امانت وقتي برگشتم ديدم اردكم رو داده به يكي :(
+
شايد همه اين داستان رو شنيده باشيد..اما بعضي داستانها هيچگاه تكراري نميشوند...آورده اند كلبه نشيني در جنگل با شير شرزه اي دوست بود ..چنانكه نميتونستند ساعتي رو دور از هم بگذرانند..روزي به شير گفت...دهانت چه بوي بـدي ميدهد...شير نگاهي كرد..رفت دوري زد و برگشت و به او گفت آن تـبـر رو بردار..پس گفت حالا محكــم به سر من بكوب...گفت تو رفيق مني و من هرگز چنين نمي كنم..

* هاتف *
92/1/6
شير گفت رفاقت جاي خود ..كاري با توندارم مگر اينكه تبر رانزني...پس با ترس و لرز و ناراحتي تبر را بر سر شير زد....شير نعره اي كشيد و به دل جنگل رفت...مدتي گذشت...
روزهايي گذشت..هفته هايي گذشت..و شير دوباره برگشت..كلبه نشين ترسيد.....شير به او گفت: بيا ونترس كاري باتوندارم ..ما رفيق چندين و چند ساله هم هستيم..فقط نگاه كن بجاي زخم ......نه ، از زخم اثري نبود......شير گفت : اما زخم زباني كه آن روز بردل من زدي هنوز زخمي ست.......
+
بيا با هم بازي کنيم . .<br>مثلا الان تو مهمان مني . . .<br>بــــــَــــــه . ..چه خبر ؟. . .خوش آمدي . .<br>از اين طرف ها ؟ . . .
پيام نما جامع
91/12/3
+
*سفره غذاي ماهيگيران در بندر گواتر در سيستان و بلوچستان*

ياسيدالکريم
91/10/26
+
اهل يک شهرم من...شهري از جنس سکوت...خانه هامان از گِل..
دلمان از شيشه...دستهامان پر زخم...تاکمان بي ريشه...
اهل شهر خاکم...بادگير است هنوز...لقب شهرِ کويريِ دلم...
هيچکس با من نيست...نه شقايق دارم...نه گل لاله نه ياس...
خالي ام...خالي تر از تنگ بلور...جز کمي خاک ندارم چيزي...

*فريبا*
91/11/11
3 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
*بارها گفت محمد که علي جان من است هم به جان علي و جان محمد صلوات*

صبح انقلاب
91/10/16
+
اي ثانيه ها مرا تب آلود کنيد.......<br> سرتاسر خانه را پر از عود کنيد.......<br> چشمان حسود کور ، عاشق شده ام......<br> اسفند براي دل من دود کنيد .........<br>

بیـــدِ مَجنــ
91/8/25